بیای این جا نظر ندی یا لینک نکنیم و بری مدیونی!!!
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنه کفش فرارو ورکشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفعه بچه شدو تنگ غروب
سنگ تو شیشه فردا زدو رفت
کاغذ گذشته ها رو پاره کرد
نامه فرداها رو تا زد و رفت
طفلکی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش می خواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, ساعت
19:45 به قلم فضول شناس| يک قاطی کرده |
Power By:
LoxBlog.Com |